دختر چادري

^{احوالتون؟}

^{یه تبریک اختصاصی به معلمین عزیز!
ممنون بابت همه تلاش هایی که برا ما کردین و میکنین و خواهین کرد!}

^{من همیشه عاشق معلم های با مسئولیت بودم!}

^{خب حالا بریم سر بحثی که بخاطرش اومدم اینجــــــــــــا!}

^{آقا ما یه روز در خیابان های شهرمون در حال عبور بودیم. یهو یه چی رو متوجه شدم: واااااا! چرا همه دماغاشونو عمل کردن؟؟!!!}

^{و چقدددددددددددددر قیافه ها مصنوعی شده!}

^{آرایش های غلییییییظ! که انگار مسابقه گذاشته شده! دماغهای اون مدلی! لباسای اون جوری!....}

^{واقعا وقتی تو خیابون یه آدمیزاد طبیعی و اصیل رو مشاهده میکنم، خیلی حس خوبی بهم دست میده!}

^{یه جورایی دیگه با دیدن دماغ های بی عمل، ذوق میکنم!}

^{یا با دیدن چهره های بی آلایش و بی آرایش، ذوق میکنم!}

^{بابا! یه مقدار اصیل باشید! زیبایی که فقط زیبایی ظاهر نیست! چی شد یهو این مملکت به زیبایی ظاهر اهمیت میده؟؟ اونم این مدلیییییییییی که به قولی شورشو در میاره!}

^{گفتم تا نگن چرا نگفتی!}

^{برام دعا کنین! خیلی داغونم!}

^{فکر و ذهنم شده مشکلات مملکت و خارج از مملکت! این حس کنجکاوی خیلی بلاها سر اعصابم اورده! آخه یکی نیست بگه تو وقتی ظرفیت کشت و کشتار رو نداری، آخه مشکل داری میری فیلم داعش میبینی؟!}

^{یه کلیپی مشاهده کردم که خونم به جوش اومده!}

^{آقا بیایم از ته دل دعا کنیم منجی بیاد! این گرفتاری ها به دست ماها حل نمیشه! بیاید از ته دل دعا کنیم!}

^{فکر کن این بلاها رو دارن سر مادرت میارن، سر خواهرت میارن، سر پدرت میارن، سر داداشت میارن.... اصلا سر خودت میارن!}

^{دعا کنیم دوستان! دعا اثر داره.}